ویژگی افراد احساساتی

آیا درست است که حتی وقتی می دانیم کسی آسیب می بیند حقایق را با او در میان بگذاریم ؟

یا

بهتر است رعایت کنیم و حتی اگر دروغ بی اهمیتی می گوییم مانع از جریحه دار شدن احساسات دیگران بشویم؟

احساسی ها به طور طبیعی بیشتر به دیگران فکر می کنند زیرا آنها احتیاج دارند که دوست داشته شوند و مورد توجه قرار بگیرند.از این رو همه سعی آنها بر این است که دیگران را راضی کنند .احساسی ها بسیاری از مسایل دیگران را مسایل خود تلقی می کنند.شما در تمامی شرکت های کشور کسانی را سراغ دارید که سایر کارکنان برای رسیدن به حمایت عاطفی به آنها مراجعه می کنند .

اما احساسی ها در جریان توجه به دیگران و کمکی که می خواهند به آنها بکنند در مواقعی دروغ های نه چندان جدی را می گویند زیرا نگرانند که اگر صراحت به خرج بدهند و حقیقت را بگویند ممکن است مخاطبان خود را ناراحت کنند .البته باید توجه داشت که فکری ها قصد ندارند که ظالم باشند و به همین شکل احساسی ها نمی خواهند دروغ گو ارزیابی شوند .فکری ها برای حقیقت گویی و صداقت ارزش قایل هستند و اگر این صداقت گویی آنها کسی را برنجاند احتمالا مساله آن قدر مهمی نیست.

از سوی دیگر احساسی ها اغلب متعهم می شوند و مورد انتقاد قرار می گیرند آن هم به این دلیل که بیش از اندازه نرم وملایم و عاطفی هستند .اما به همین اندازه فکری ها هم مورد انتقاد قرار می گیرند که حساسیت های لازم را ندارند .

کدام یک مرا بیشتر متقاعد می کند ؟یک گفت وگوی منطقی خوب

یا

خوشایند دیگران واقع شدن ؟

درست همانطور که فکری ها و احساسی ها تصمیمات خود را براساس باور ها و معیار های متفاوت می گیرند،احساسی ها طبیعتا همدردتر هستند و به احساسات دیگران بهاری بیشتری می دهند حتی اگر بها دادن بی مفهوم باشد و یا منطقی نباشد .از سوی دیگر فکری ها مجاب و متقاعد نمی شوند مگر آنکه حرف منطقی باشد .در نظر آنها احساسات در صورتی خوب هستند که با منطق همراه باشند .به سبب این اختلاف نظر کاملا طبیعی است که فکری ها و احساسی ها یکدیگر را به درستی درک نکنند .

فکری ها به خود می بالند که قضاوت های عادلانه می کنند.آنها به رعایت استاندارد ها و قواعد و مقررات بها می دهند اما احساسی ها بیش از عدالت به هماهنگی و محبت دوستی بها می دهند .

کدام یک تعریف و تمجید بهتری است؟

سخت و محکم بودن ؟ یا دل رحم بودن؟

در حالی که همه ما در مواقعی باید سخت و جدی و در مواقعی نرم و ملایم باشیم ،معمولا فکری ها رفتار محکم تری را به نمایش می گذارند اما باید به این نکته توجه داشت که اگر موضوع شخصی در میان باشد و یا اگر اشخاصدرگیر در زمره عزیران باشند ،فکری ها هم به اندازه احساسی ها دل نازک ورحیم ظاهر می شوند.

کیارش ،یک احساسی ،فروشنده یک شرکت تولید کننده مبلمان اداری است .او قرار شد با هوا پیما به کیش پرواز کند تا با چند نفر از نمایدگان شرکت که می خواستند می خواستند مبلمان خود را تغییر بدهند دبداری داشته باشد.رییس کیارش هم شب قبل به کیش رفته بود تا با مسوولان این مشتری بزرگ صحبت کند و با آن ها شام بخورد.وقتی کیارش یک ساعت ونیم دیر به جلسه مهمی که قرار بود در ساعت ده برگزار شود رسید .رییس او به روشنی ناراحت بود .کیارش توضیح داد موتور هواپیمایی که در آن سوار بوده آتش گرفته است و در نتیجه هواپیما در شهری دیگر فرود اظطراری کرده است.مسولان شرکت هواپیمایی سرانجام با دوساعت تاخیر توانستند کیارش را با یک بلیط درجه یک به کیش بفرستند.

وقتی رییس کیارش از او پرسید پرواز با بلیط درجه یک چه مبلغی برای شرکت هزینه داشته است کیارش با حیرت به ریسش نگاه کرد و از اینکه به جای این همه تلاش او برای رسیدن به جلسه به بهای اضافی بلیط درجه یک فکر می کند رنجیده خاطر شد.

رییس کیارش به او گفت:(سردر نمی آورم چرا از حرف من ناراحت شدی ،موضوع این نیست که من به ایمنی پرواز و سفر بی توجهم اما حالا که صحیح و سالم رسیده ای می خواهم بدانم که چه هزینه ای تولید شده است.)

برای این که بتوانید ترجیح خود را پیدا کنید و از خود بپرسید که در موضوعی که هم اکنون می خوانید شما جانب کدامین آنها را می گیرید؟

محسن یک احساسی است و باید تصمیم دشواری بگیرد .او بخاطر تجدید ساختاری که در شرکتش داده است مجبور است یکی از کارکنانش بخش بازاریابی را اخراج کند .او میان محمد پنجاه و هفت ساله که بیست و دوسال است در شرکت کار می کند و محمود سی و شش ساله که دو سال پیش استخدام شده است ،یکی را باید کنار بگذارد .شرح وظیفه شغلی هر دو نفر یکسان است .عملکرد شغلی آنها هم به یک اندازه رضایت بخش است.

محسن در جریان ملاقات با رییسش ،امین به او گفت که چرا ترجیح می دهد محمد را نگه دارد و محمود را کنار بگذارد (محمد یک کارمند کاملا وفادار است او همیشه خواسته فعالیت بیشتری بکند و اگر همکاران به کمک او احتیاج داشته باشد آنها را راهنمایی کند تا جایی که به موقعیت شخصی او مربوط می شود یکی از فرزندان محمد در دانشگاه درس می خواند فرزند دومش هم سال اینده به دانشگاه می رود .زنش مری از شرایط سلامتی خوبی برخوردار نیست .من نگرانم مردی در سن و سال او که تمتم عمر کاری اش را در یک شرکت کار کرده است نتواند شغل مشابه و قابل مقایسه ای پیدا کند .

محمود جوان و جاه طلب است .او مشکلی در پیدا کردن کار جدید نخواهد داشت .از آن گذشته من معتقدم اگر ما به وفاداری و سخت کوشی در شرکت خود بها بدهیم سایر کارکنانمان احساس بهتری پیدا می کنند و از اینکه در شرکت ما کاری کنند خوشحال تر شوند .

امین که یک فکری است موقعیت را به شکل دیگری ارزیابی می کند (کسی نمی گوید که محمد کارمند بسیار خوبی نیست .من شخصا همیشه او را دوست داشته ام اما در این تصمیم گیری باید ببینم چه کاری به سود شرکت است .مهم نیست که به لحاظ شخصی چه اتفاقی می افتد .بهترین سال های محمد پشت سر او قرار دارد و بعید است که او بیش ازاین ترقی کند .اما بهترین سال های محمود پیش روی اوست.او می تواند به یکی از بزرگترین سرمایه های شرکت تبدیل شود.از آن گذشته ما به دلیل سابقه کاری بیشتر محمد سالانه به تاو مقدار بیشتری می پردازیم از آن گذشته ممکن است در آینده در زمینه های سلامتی محمد فشار هایی روی شرکت اعمال کند و حال آنکه محمود به دلیل جوان تر بودنش هزینه های بیماری کمتری خواهد داشت .موقعیت ما خوشایندی است اما درست نیست که محمد را نگه داریم و محمود را اخراج کنیم .)

اگر رای شما بر این بود که محمد را نگه دارید این امکان وجود دارد که شما احساسی هستید واما اگر فکر می کنید باید محمود را نگه دارید شما به احتمال زیاد یک فکری هستید.

در این زمینه تفاوت های جنسیتی نقشی راایفا می کنند.حدود دوسم مردان در جامعه فکری هستند و حدود دو سم زنان هم احساسی بودن را ترجیح می دهند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست