بازاریابی فرش دستباف کاری نیست که از هرکسی بر بیاید وقتی صحبت از بازاریابی فرش دستباف میشه یاد حرف اون بازاری که عمرشو گذاشته بود روی فرش دستباف اصفهان و از ته میدون امام؛ میگفت که فرش دستباف رو پسر میخره و پدر میفروشه. یعنی یک نسل باید بگذره تا این قالی فروش بره. وقتی کسایی رو دیدم که قالی هاشون رو مشتری روی دار قالی میخرید خندم میگیره از اون حرفی که اون پیر بازاری میزد
من از بچگی با فرش دستباف بزرگ شدم هیچ وقت حس خوبی نداشتم بهش. یادم زمانی که کوچیکتر بودم وقتی میرفتیم بازار فرش فروش ها کلی ذوق میکردم چون قرار بود پول بیاد دستمون چون قرار بود فرشهامون رو به قیمت بفروشیم. ولی این که چه جوری این فرش ها را بازاریابی کنیم خودش واقعا هنره. به نظر من فروش فرش دستباف یک لوکس فروشی تمام عیاره. از هر کسی ساخته نیست واقعا مرد اون میدون رو میخاد. منظور این نیست که یه فروشنده به اصطلاح عام پاچه پاره میخوادا نه اصلا. بلکه یه فروشنده میخواد که اول صبر داشته باشه و دوم بدون که اون کالایی که داره میفروشه چه قدر ارزش داره.
آنالیز مخاطب برای فرش دستباف
برای چه کسایی میخواین فرش تون رو عرضه کنید. بذارید راهنمایی کنم قطعا اونی که فرش دستباف میخره دستش باید به دهنش برسه وگرنه توان خریدشو اصلا نمیتونه حتی توی رویاهاشم داشته باشه پس گام اول اینکه ما فقط باید مخاطبمون قشر مرفع تر جامعه باشن. دوم اینکه از بین این ثروتمندا کدومشون راحتر متقاعد میشن. جوابش اینکه اونایی که توی یه برهه مهم از زندگی شونن مثلا ازدواج. عروس و دامادهایی که اوضاع مالی خوبی دارن حاضرن به راحتی اون مبلغ بالا را برای فرش دستباف بدن تا جهیزشون کامل باشه اونا خیلی راحتر متقاعد میشن پس اینم شد گام دوم. تمرین تون این باشه که برای خودتون بشینین آنالیز کنید که مخاطبتون دیگه باید چه ویژگی داشته باشه؟ حتی اگه جای شما بودم از اول مینوشتم برای اینکه بدونم جایی اشتباه نکردم از ب بسم الله شروع کنید و ادامه بدید مطمئن باشید این بهترین تلاشیه که میتونید انجام بدید
یک ترفند ساده تا بازاریابی فرش دستباف
یکی از ترفندهایی که من دیدم بعضی از فروشنده ها انجام میدن اینکه میان فرش رو میبرن پهن میکنن توی خونه ی کسی که میدونن خریداره و توان مالی خریدش رو هم داره. بعد اون طرف دیگه نمک گیر میشه یه جورایی و اگه نه ام بگه باز سعی میکنه یه جور دیگه با شما کنار بیاد حالا این کنار اومدن میتونه با درخواست از شما برای خرید یه فرش دیگه باشه یا هر چیز دیگه ای. به قول حرفه ای های بازاریابی باید مشتری خودشو با لباس پلو خوریش ببینه. پس این ترفندم حواستون باشه که استفاده کنید البته با رعایت احتیاط!
از ذهنیت تا بازاریابی فرش دستباف
من افرادی رو میشناسم که الان توی کارفرش دستباف هستن یه دونه مغازه هم از خودشون ندارن اوضاع مالی شون به شدت خوبه و فرشهاشون روی دار قالی معمولا فروش میره. یه نمونه ساده اش خانومی بود که چن وقت پیش شبکه سه آورده بودنش و میگفت اگه اشتباه نکنم ۲۰۰ تا فرش دستباف سفارش گرفته بود از آلمان. اونی که اهل فنه میدونه ۲۰۰ تا فرش یه جای فروختن یعنی چه! اونی که اهل فن میدونه که چه قدر سود داره! یا نمونه دیگه اش یه آقایی بود که اتفاقا از روحانی های کشورمون بودن و شرایط سختی ام داشتن میان به عنوان کار خیر یه کارگاه قالی بافی خیلی کوچیک راه میندازن که فقط یه دونه فرش دستباف اگه اشتباه نکنم چهار متری توش بوده. دقت کنید فقط یه دونه فرش. نقشه رو هم از یکی از دوستان ما میگیره که براش طراحی میکنن با یه قیمت بالا. ولی این روحانی عزیز مغزش کار میکنه میگه من این فرش رو میزنم واسه فلان نشست که توی اصفهان برگزار میشه و ثمره اش میشه اینکه وقتی میبره توی نشست فرش بافته شده رو به قیمت ده برابر حالت عادی ازش میخرن و ۲۰۰ تا فرش دیگه بهش سفارش میدن. میبنید؟ این جوریاس. وقتی من اینو شنیدم گفتم ما کجا اینا کجا! دمش واقعا گرم. که اینجوری میاد جلو و اینجوری حسابی همه چیو زیر رو میکنه. ولی واقعا چی میشه که اینجور میشه؟ چرا واسه ی همه این اتفاقا نمیوفته؟
از برندهای مطرح فرش دستباف تا بازاریابی فرش دستباف
من به تجربه رسیدم به اینکه اون برندهایی که توی فرش دستباف خیلی مطرح میشن اصلا کیفیتشون با اسمشون سنخیتی نداره! یعنی مثلا یکی از برندهایی که خارج از کشور میشناسنش من توی نمایشگاه دیدم رفتم سراغش. وقتی پشت قالی هاشو دیدم فهمیدم به قول ما فرشی ها چه گندی زدن! گفتم شاید اون یکی اتفاقی اینجوری بوده. رفتم سراغ یکی دیگه از فرشهاش بازم دیدم همون آشو همون کاسه! پیگیر کارگاهش شدم دیدم بیشتر بافنده هاش از بافنده های درجه دو و سه ان. تهشو واستون بگم به هر دری زدم فایده نداشت که نداشت. هیچ دلیلی برای اینکه چرا این داره فرشهاشو به چهار برابر قیمت بقیه فرشهای بازار میفروشه پیدا نکردم. تا رسیدم به ذهنیت اون شخصی که صاحب اون کسب و کاره.
از مشتری زیاد تا بازاریابی فرش دستباف
خیلی وقتها شده که ما میبینیم که یه کسب و کاری هست که اصن عجیب و غریب مشتری داره ولی اون چیزی که ارائه میکنه هیچ فرقی با بقیه نداره. این مورد رو میتونین به نحو احسنت توی فست فودی ها ببینید. مغازه هایی که خیلی مشتری دارن بعد یه مغازه دیگه ام کنارشونه که دقیقا همونو داره ارائه میکنه ولی هیچ مشتری واسه اش نیست حتی خیلی وقتها شده اونی که مشتری نداره کیفیتش بهترم هست. اینجور موقع هاست که باورها خودشون رو نشون میدن. سیستم ذهنی ما که سالهاست داره روش کار میشه رسیدن به این نتیجه که هر لحظه داره یه فرکانس از خودش ساطع میکنه این فرکانس ها به صورت اتفاق وارد زندگی ما میشه. حالا تقریبا میشه گفت که تمام این فرکانسها به صورت ناخودآگاه ارسال میشه یعنی از کنترل ما توی حالت عادی خارج. به چی ربط داره؟ به اینکه ما توی هر زمینه ای چه باوری داریم. مثلا اونی که باور داره فرش دستباف رو پدر میخره پسر میفروشه. یه عمره این باورو داشته و همونم توی بازار دیده حتی این اشخاص توی کاسبی خودشون فقط افرادی رو میبنن که شبیه خودشونن و ثمره اش میشه چی؟ سال به دوازده ماه یه دونه فرشم نمیفروشن در مقابلش کسایی هستن که باور دارن مشتری واسه من فت و فراوانه و همونم تجربه میکنند و همین میشه که قالی هاشون رو روی دار میفروشن. تفاوت فقط توی ذهنیت هاست. تفاوت فقط توی فکره. و این فکره که ما رو میتونه از فرش به عرش برسونه. این باورهای ذهن ماست که میتونه ما رو حسابی کسب و کارمون رو جا به جا کنه! یادمون باشه که موضوع فکر نیست موضوع باوره! باور چیه باور یه فکری که سالهای سال تکرار شده مثلا شما باور داری به اینکه پول نیست چرا این باورو داری چون از بچکی دیدی که وقتی به بابات گفتی من فلان چیز رو میخوام گفته پول ندارم توی مدرسه بهت گفتن که پول علف خرس نیس نابرده رنچ گنج میسر نمیشود وقتی اینها این همه سال تکرار شده واست چیزی جز با نکبت پول درآوردنا نمیتونی ببینی! توی مقاله بعد که اسمش آموزش فروشندگی فرش؛ کامل این قضیه رو واستون باز میکنم چه جوری باید این باورها رو تغیر بدیم
کلام آخر
بهتون پیشنهاد میکتم حتما درس اول محصول آموزش فروشندگی فرش رو که به صورت رایگان روی سایت قرار داده شده رو ببینی و نظراتت و سوالاتت در مورد این مقاله رو هم توی بخش نظرات بپرسی…