شخصیت های معروف isfp

شخصیت های معروف isfp تعدادشان خیلی زیاد است ولی ما سعی میکنیم در این مقاله به چند مورد از اون اشاره کنیم و در پایان با یک داستان آن را به پایان میرسانیم تا شما کامل متوجه شوید که این تیپ شخصیتی چه ویژگی هایی دارد با من همراه باشید

شخصیت اول از شخصیت های معروف isfp

دیوید بکام

یک ورزشگار و یک مدل تمام عیار است که باز هم به توانمندی بالای این تیپ شخصیتی برای فتح قله های موفقیت اشاره دارد

شخصیت دوم از شخصیت های معروف isfp

باب راس

یکی از شخصیت های isfp است که قطعا همه ی شما با آن کم و بیش آشنا هستید و نشان میدهد این تیپ تا چه اندازه میتواند هنرمند باشد

شخصیت های معروف isfp

شخصیت سوم از شخصیت های معروف isfp

جسیکار آلبا

یکی دیگر از شخصیت های معروف با این تیپ شخصیتی است که باز هم این مصداق را تایید میکند که این تیپ شخصیتی پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به یک انسان موفق را دارد

شخصیت های معروف isfp

اما داستان…

ISFP:درون گرا حسی احساسی ملاحظه کننده

(کمک به بیماران و مشارکت در یک روز دلپذیر )

رضایت شغلی اخیر سارا مربوط به سه ساله گذشته است .او در بخش اعظم دوران بلوغ خوددر صنایع بیمه کار کرده ،کاری را که دوست نداشت یا خواهان آن نبود .(من در تمام این مدت دنبال کاری می گشتم که از آن لذت ببرم )اکنون سارا مترصد یافتن کاری است که احساس کند مورد نیاز است و از کارش تعریف و تقدیر می شود .سارادستیار پزشکی در یک گروه پرکار از پزشکان داخلی است.کار محمد این است که در حالی که بیماران در انتظار ملاقاتت با یکی از پنج پزشک گروه هستند روی آن ها آزمایشاتی انجام بدهد .کار محمد تا ۹۰د رصد تماس با بیمار است او آزمایش ها و تست های مختلفی روی بیماران انجام می دهد که از جمله می توان به گرفتن فشار خون ،گرفتن عکس ،تست هاب مغزی و نمونه گیری ادرار اشاره کرد .او در جریان معاینه بیماران نیز به پزشکان کمک می کند .(من به بسیارری از بیماران سالمند که به کمک احتیاج دارند در دادن آزمایش ها یا پوشیدن لباس هایشان کمک می کنم .به شمار کثیری از بچه ها هم کمک می کنم تا آزمایش دید چشم و سایر آزمایش های مورد نیاز مدارس را انجام بدهند .)

(من بخاطر تماسی که با بیماران پیدا می کنم عاشق کارم هستم.من تحت تاثیر حرفه پزشکی به وجد می آیم .می خواهم بدانمچرا اشخاص بیمار می شوند و چگونه سلامتی خود را باز می یابند .من مرتب در طی روز مطالب جدیدی می آموزم و باید این کار را بکنم .کارکرد درونی جسم انسان مرا شگفت زده می کند .برایم جالب است که پیوسته به دنبال چیزه های جدیدی بروم .از دکتر ها مرتب سوال می کنم تا مدت ها بعد از آنکه به وظایفم عمل کردم پیگیر حال بیماران می شوم .)

اما اشتیاق کاری سارا وقتی نوبت به تکمیل اوراق بیمه و سایر کارهای دفتری می رسد فروکش می کرد .تنها منبع استرس برای محمد زمانی است که پزشک ها کارشان به عقب می افتد و نمی توانند به موقع به بیماران رسیدگی کنند .(وقتی این اتفقا می افتد و من میدانم شمار زیادی از بیماران در اتاق انتظار جمع شده اند احساس استرس می کنم.کاری دراین موقع از من ساخنه نیست .در این زمان مجبورم کارهایی را که دوست ندارم انجام بدهم .کارهایی مثل جواب دادن به تلفم ها تمیل کردن اوراق بیمه بیماران و غیره . این کارها را می کنم تا متوجه گذشت زمان نشوم .)

خانواده سارا همیشه برای او عامل مهمی بوده اند .او کارش را زمانی شروع کرد که پس از دوسال تحصیل در دانشگاه در رشته ی هنر های موسیقی به منظور ازدواج ،ترک تحصیل کرد .او به این نتیجه رسید که بهتر است در رشته پرستاری درس بخواند اما بعد از اینکه از همسرش جدا شد در یک شرکت بیمه شروع به کار کرد .در این حرفه با مردی آشنا شد و با او ازدواج کرد و در حال حاضر هیجده سال است که در ازدواج با او به سر میبرد .او دوازدخ سال در بخش های متعدد بیمه و دوبار به خاطر بچه دار شدن و مراقبت از نوزادش دست از کار کرشیده حالا پسر و دخترش به ترتیب ۱۴ و ۱۵ ساله هستند .

حدود سه سال قبل سارا مجددا به طور موقت در یک شرکت بیمه شروع به کار کرد تا فرصت آن را داشته باشد که به دنبال شغل جالب تری بگردد .تا اینکه در روزنامه خواند در یک کیلینیک پزشکی کار موقتی در زمینه پرستاری وجود دارد .(آن ها آموزش ضمن خدمت هم دادند که این برای من عالی بود زیررا علاقه به پرستاری در من زیاد بود اما من مهارت های کافی در این خصوص نداشتم .از این کار از همان ابتدا خوشم آمد .سایر کاهایم را کنار گذاشتم .مدتی بعد پزشکان خواستند من به طور کارمن دایمی آن ها به کارم ادامه بدهم .)از آن زمان تا به امروز سارا به این کار ادامه داده است .

مشکل همیشگی سارا روبه رو شدن با بیماران متوقع و دشوار است (دوست دارم این بیماران پردردسر را آرام کنم .من دوست دارم کارم با تفرریح روبرو باشد و به همین دلیل آرامش را دوباره برقرار می کنم .وقتی با مردم خوب رفتار می کنید رابطه آنها هم باشما بهتر می شود .)

اما کار سارا زندگی او نیست .فرزندان و شوهرش و دوستان متعددش جملگی برای او مهم هستند .او از اینکه با جمعی از دوستانش اجتماع کنند و باهم بازی کنند لذت می برد .سارا از خواندن کتاب لذت می برد .(وحشت می کنم اگر خواندن کتابی را تمام کنم و دیگر کتابی برای خواندن نداشته باشم .)در روز های اخیر سارا به این نتیجه رسیده است که در مورد کارش به آگاهی و اعتماد به نفس بیشتری دست یافته است ..(از آنجایی که کارم را بسیار دوست دارم دقت می کنم اشتباهی از من سرنزند .)

سارا همیشه حرفه پرستاری را دوست داشت اما در سال های قبل بیشتر به لحظهاکنون توجه داشت و برای آینده برنامه ریزی بلند مدت نمی کرد .

سارا در مقایسه با گذشته از اعتما به نفس بسیار بیشتری برخوردار شده است و می دااند که در زندگی خود در کدام جهت حرکت می کند او میداند چه می خواهد و برای رسیدن به خواسته اش تمام تلاشش را می کند .

(به این نتیجه رسیدم که نیمی از زندگی ام را پشت سر گذاشته ام و خواستم با بقیه زندگی ام کار مثبتی انجام دهم من حالا به عنوان یک پرستار در رمقایسه باقبل که در شرکت بیمه کار می کردم درآمد کمتری دارم اما این برایم مهم نیست زیرا احساس می کنم که کار ارزشمند و مفیدی را انجام می دهم و به دیگران کمک می کنم .)

چرا این شغل مناسب سارا است؟

سارا عاشق این حقیقت است که کارش اورا سرگرم می کند . سارا دو عامل را که برای همه SP ها مهم است باهم ترکیب می کند ،فرصت استفاده از مهارت های جسمانی و امکان استفاده از این مهارت ها برای کمک به انواع آدم ها ی مختلف.سارا مانند بسیاری از SP ها بسیار کنجکاو است .برای او آگاهی از اینکه بدن انسان چگونه کار می کند بسیار جالب است .او می خواهد پیوسته بر علم و اطلاع خود بیفزاید .دلیل دیگر علاقه سارا به کاری که می کند وجود ساعت کار مشخص است.در نتیجه او می تواند از اوقات بیکاری خود به هر نحو که دوست دارد استفاده کند .

او به عنوان یک احساسی درون گرا که کارکرد اصلی اوست از انجام کاری که آن را دوست دارد لذت می برد از آنجایی که او طبیعتا زنی مهربان و باتوجه است ،از اینکه به بیماران کمک کند تا حالشان بهتر شود بسیار لذت می برد .طبیعت آرام سارا به او کمک می کند تا کلینیک را به خوبی اداره کند .او از کار کردن با پزشکانی که بر کار او ارج می گذارند لذت می برد.سارا از شرایط کاری اش به حدی راضی است که حاضر شد از کار پردرآمد گذشته اش بگذرد ودر این کار جدید مستقر شود .سارا با داده های اطلاعاتی متعددی روبه رو می شود .سوابق بیماران را یادداشت می کند ،آن ها را معاینه می کند از آن ها آزمایش می گیرد نتیج آزمایشهای آنها را درج می کند و در بسیاری از کارهای دیگر به پزشکان کمک می کند .اینها جملگی کارکرد معین کارول را به نمایش می گذارند که حسی برونگراست .

سومین کارکرد سارا شمی بودن است .تحت تاثیر این خصیصه بودن که شرکت بیمه را رها کرد .تو از خود سوال کرد که انجام دادن چه کاری او را راضی می کند و بعد در کارش تجدید نظر کرد .

کلام آخر

به شما توصیه میکنم که حتما درس اول محصول آموزش شخصیت شناسی را که به صورت رایگان روی سایت قرار داده شده است را ببینید و منتظر شنیدن نظرات شما در بخش نظرات هم هستم…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست