تفاوت درونگرا و برونگرا

درون گرا -برون گرا

از کجا انرژی می گیرید و به کجا آن را هدایت می کنید.

“ما برای آسیه یک مهمانی تولد گرفتیم اما تنها توانستیم یکصد نفر از نزدیک ترین دوستان او را دعوت کنیم.”

“عسل زیاد حرف نمی زند اما وقتی حرف می زند همه گوش می دهند “

اغلب مردم وقتی می شنوند که فردی برون گراست ،تصویر کسی به ذهنشان خطور می کند که معاشرتی است و زیاد حرف میزند .همانطور که درمورد فرد درون گرا فکر می کنند که آدمی ساکت است کم حرف و حتی خجالتی است.درواقع بسیاری از برون گراها حراف هستند وبسیاری از درون گراها کم حرف هستند .اما تفاوت اصلی میان این دو را باید در حیطه انرژی جستوجو نمود اینکه ازکجا انرژی می گیرد و کجا آن را هدایت می کند.

برون گراها به بیرون از خود توجه دارند .به عبارت دیگر انرژی خود را متوجه دنیای بیرون می کنند و در نتیجه از این دنیا اطلاعات وسیع تری دارند انگار به رادار هایی مجهز هستند که ئیوسته می خواهد روی کسی متوجه شود و اورا اسکن کند .به همین دلیل است که برون گراها به راحتی حواسشان پرت می شود .برون گراها به موقعیتی نگاه می کنند و می ئرسند چگونه روی آن تاثیر بگذارم ؟اما از سوی دیگر درون گراها ببیشتر متوجه درون هستند .آنها انرژی شان را متوجه خودشان می کنند و به ایده ها و نظرات خود توجه دارند .درون گراها از خود می پرسند (این چگونه روی من تاثیر می گذارد.؟)آنها به طور طبیعی خود محور هستند .تفاوت دیگر آنها این است که وقتی مباحث و مسایلی در یک رابطه بروز می کند برونگراها اغلب باید درباره ی آ« صحبت کنند تا راه حلی پیدا کنند .اما درون گراها باید زمانی به موضوع فکر کنند تا درباره ی آن تصمیم بگیرند.

علی و شیدا بار دیگر به بن بست رسیدند .یک سوتفاهم ساده در هنگام صرف شام به یک مشاجره ی تمام عیار تبدیل شده بود شیدا که یک برون گراست می خواست همین حالا با این مساله روبرو شود .او امیدوار بود قبل ازاینکه مساله ابعاد بزرگتری پیدا کند آن را حل و فصل نماید.اما علی که درون گراست ابدا آمادگی آن را نداشت که درباره موضوع دبحث کند.او با آنکه دقیقا نمی دانست چه موضوعی تولید اشکال کرده ولی ی دانست به زمانی احتیاج دارد تا درباره ی موضوع بحث کند .از این رو هردو در سکوت ناراحت کننده ای نشستند .شیدا از اینکه مجبور شد ساکت بماند احساس فشار می کرد و علی ناراحت بود که قبل ازاینکه برای صحبت کردن آمادگی پیدا کند حرف بزند راهی که هریک از آنها برای برخورد با مساله نیاز داشتند در دو نقطه ی مقابل هم قرار داشت .

در این مثال زن برونگراست و مرد درون گراست .هنوز جمعی بر اینعقیده اند که همه ی زنان برون گرا (کسانی که برای فکر کردن باید حرف بزنند )و همه ی مردان درون گرا (کسانی که باید در خود فرو بروند بیندیشید و بعد حرف بزنند )ارزیابی می شوند.این کلیشه ی نادرست همچنان طرفداران فراوانی دارد .

زنان ،صریح و آشکار و مردان ،منزوی هستند ،زنان ،تقاضای کمک می کنند و مردان می خواهند همه ی کارها را خودشان به تنهایی انجام دهند .همانط.ر که به زودی متوجه خواهید شد ،برون گرا و درون گرا بودن ارتباطی با جنسیت نداررد .اما درون گرا و برون گرا بودن این تفاوت ها را رقم می زنند.

تفاوت دیگر میان درون گراها و برون گراها میزان تبادل های اجتماعی است که هریک از این دو گرایش به نمایش می گذارند .به طور کلی با دیگران بودن وقت صرف کردن با آنها برون گراها را شارژ می کند.به همین دلیل آنها مترصد شرکت در اجتماعات هستند ،حتی باکسانی که آنها را نمی شناسند .برون گراها دوستان و آشنایان گوناگون دارند .از سوی انرژی درون گراها وقتی در کنار دیگران قرار می گیرند خشکمی شود .بخصوص اگر این باهم بودن به درازا بکشد.البته این بدان معنا نیست که درن گراها نمی توانند با دیگران تبادل داشته باشند بلکه نشان می دهد درون گراها تبادل های یک نفره را بیشتر ترجیح می دهند .درحالی که برون گراها ترجیح می دهند با گروه های زیادی در تبادل باشند و اگر این اتفاق نیفتد ناراحت می شوند و روحیه شان را ازدست می دهند .

در این شرایط کاملا قابل درک است که درون گراها اشخاص کم شمارتری را دارد زندگی خود دارند و این افراد نیز دوستان نزدیک و قابل اعتماد می باشند .ااما برون گرا ها طیف وسیعی از آشنایان ودوستان را دور و بر خود دارند و با آ«ها معاشرت می کنند .

محمد که کنیه اش (آقای شخصیت )بود همیشه در کانون عمل قرار داشت -رویداد های اجتماعی را سازماندهی می کرد به باشگاه های مختلف می رفت مومعمولا با دوستان پر شمارش در معاشرت بود .سارا دختری فکور و ساکت ارزیابی می شد که معمولا شناختش راحت نبود .این دو در دانشگاه باهم آشنا شدند .سارا تحت تاثیر انرژی ظاهرا بی حد و اندازه ی محمد قرار گرفت .محمد هم از آرامش و رفتار مستقلانه ی سارا خوشش آمد .در دوران نامزدی که هر دو سعی می کردند بهترین رفتار خود را به نمایش بگذارند ،اوضاع به خوبی پیش می رفت اما بعد از مدتی تفاوت میان نیاز های اجتماعی آنها آشکار شد .در حالی که محمد به شدت خواهان معاشرت و سرو کله زدن با دوستان و مراجعانش بود سارا ترجیح میداد که ششبهایشان را در خانه به تنهایی سپری کنند و درنهایت گهگاه از چند نفر از دوستانشان دعوت کنند که با آنها شام بخورند .این زن و شوهر بعد از چندین سال بهه این نتیجه رسیدند که نیاز های اجتماعی متفاوتی دارند زیرا محمد برون گرا و سارا درون گرا بود .هم اکنون آنها میدانند که باید شرایط یکدیگر را درک کنند .محمد دیگر سارا را تحت فشار نمی گذارد تا با او در مراسم گوناگون حاضر شود و زمانی هم که سارا در مراسمی شرکت می کند محمد او را به افراد دیگر معرفی می کند و بعد آنقدر در کنارش میماند تا بالاخره کسی را برای صحبت و صرف وقت با او پیدا کند .ان زن و شوهر سه شنبه شب ها باهم دیگر شام می خورند .

برون گراها و درون گگراها ویژگی های متفاوتی دارند .برون گراها به پهنای تجربه و درون گراها به عمق آنها بها می دهند.در حالی که برون گراها موضوعات متنوعی علاقه مندند درون گراها درباره علایق خود انتخابی تر عمل می کنند و همیشه به عمق مسایل توجه دارند .

برون گراها به حرف زدن علاققه مندند وقتی از یک برون گرا سوالی می کنید او شروع به صحبت می کند علتش این است که برون گراها به صدای بلند فکر می کنند اما درمورد درون گراها عکس این مطلب صدق می کند وقتی از یک درون گرا سوال می کنید او اغلب قبل از اینکه جواب بدهد مکث می کند .درون گراها برای اینکه به سوالی جواب بدهند باید فکر کنند .این سب می شود که بعضی از مواقع درون گراها به خوبی درک نشوند .برون گراها نه تنها اول حرف می زنند و بعد فکر می کنند بلکه به همین طریق اول عمل می کنند و بعد فکر می کنند .درنتیجه خودشان را درگیر کارهای مختلف کرده و پیشاپیش جمعیت حرکت می کنند .اما درون گراها درمورد فعالیت هایشان انتخابی عمل می کنند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست