تفاوت حسی و شهودی

تفاوت حسی و شهودی از مواردی است که برای فردی که کمی با اصول تیپ شناسی آشنا باشد میتواند خیلی کمک کننده باشد لازم به ذکر است به شهودی کل نگر هم میگویند و از آن طرف به حسی جزئی نگر هم میگویند

تفاوت حسی و شهودی

بعد دوم تیپ شخصیتی بستگی به این دارد که ما معمولا چه نوع اطلاعاتی را متوجه می شویم .برای بعضی ها اینکه (چه هست)مهم است و برای بعضی دیگر (چه می تواند وجود داشته باشد )این دو باهم تفاوت های اصولی دارند.

باردیگر می توانیم تعاریفی بدست دهیم .ما از واژه حسی بودن برای توصیف جمع آوری اطلاعات از طریق حواس پنجگانه خود استفاده می کنیم.کسانی که حسی بودن را ترجیح می دهند آنها را (حسی ) می نامیم .این اشخاص به آنچه می توانیم ببینیم بشنویم احساس کنیم ببویم مزه کنیم توجه دارند .آنها آنچه را قابل اندازه گیری است مهم در نظر می گیرند .حسی ها به حواس پنجگانه خود توجه دارند و می خواهند اطلاعات خود درباره جهان را از آنها بگیرند .آنها به تجربه شخصی خودشان هم اعتماد دارند.آنها به لحظه اکنون می اندیشند و برایشان مهم است که در لحظه حاضر در چه شرایطی قرار دارند .شخصیت حسی به موقعیت و شرایط نگاه می کند و می خواهد از آنچه در جریان است دقیقا آگاه شود .در حالی که کاملا مشخص است ما از تمام حواس پنجگانه خود برای دریافت اطلاعات استفاده می کنیم .بعضی ها به معانی وروابط و احتمالات مبنی بر حقایق ببیش از خود حقایق توجه دارند .ممکن است بگویید این اشخاص ازحس ششم خود (شم) بیشتر بیش از حواس پنج گانه خود استفادهمی کنند .آنهایی که شم را ترجیح می دهند شمی می گوییم .شمی ها به طور طبیعی می توانند فاصله بین سطور را بخوانند ودر همه چیزها معنی پیدا کنند .شم را به کمک حرف (N)نشان می دهیم .شمی ها به استنباط ها توجه دارند .آ«ها بر خلاف حسی ها به تصور و تخیل بها می دهند و به الهام و حرف دلشان احترام می کذارند .شمی هابه آِینده توجه دارند .آنها دوست دارند حوادث را پیش بینی کنند و نسبت به تغییر دادن شرایط راغب اند.البته همه مردم در زندگی شان هم شمی و هم حسی هستند شمی ها به خوبی از ارقام و آمار و اطلاعاتی که حواس پنج گانه به آنها می دهند آگاهند و حسی ها می توانند منظور و معنای کلمات اشخاص را درک کنند،راه جدیدی برای حل مسایل پیدا می کنند و یا حدس بزنند چه کسسی این کار را کرده است .حتی با ایین وجود هرکسی ترجیحی دارد که میان شمی بودن و حسی بودن یکی را انتخاب کند.همه ما یک روند و یک فرایند را به راحتی بیشتری قبول می کنیم ،بیشتر از ا« استفاده می کنیم ودر مقایسه با دیگران در استفاده از آن موفق تر عمل می کنیم .

حسی ها می توانند حقایق زیادی را ببینند و آنها را به خاطر بسپارند و شمی ها بهتر می توانند حقایق را تفسیر کنند.ماجرای زیر این موضوع را به خوبی نشان میدهد.

سمیه یک حسی و ناصر که یک شمی است در یک شرکت تولیدی لوازم آرایش کار می کنند .یکی از روزها رییس اداره تمام مسوولان واحدها را برای شرکت در جلسه اظطراری دعوت کرد.او در این جلسه به ارقام وآماری اشاره کرد که وضع اقتصادی شرکت را آن قدر ها خوب توصیف نمی کرد .او گفت اگر وضع بهتر نشود شماری از کارکنان شرکت شغلشان را از دست خواهند داد .در زمینه کاهش هزینه ها هم اقداماتی صورت خواهد گرفت.

کل نگر ها و تفاوت حسی و شهودی

جلسه خیلی زود به پایان رسید و روسای واحد های مختلف در ابهام و سسردرگمی فرو رفتند .سمیه و ناصر بلافاصله به پشت درهای بسته رفتند تا برداشت هایشان را مقایسه کنند .سمیه به این نتیجه رسیده بود که شرکت در شرایط دشوار مالی قرار دارد زیرا او ارقامی را که رییس شرکت ارایه داده بود به طور کامل درک کرده بود .ناصرهم تکان خورده بود .او به محض ورود به جلسه به این نتیجه رسیده بود که اشکالی در کار وجود دارد و حالا به این نتیجه رسید که موضوع فراتر از آن حرف هایی است که رییس شرکت گفته است .ناصر متوجه شد رییس شرکت که معمولا ملایم و آرام است به خشم آمده است او در ضمن متوجه شد بسیاری از روسای واحد ها ،به هم نگاه های پرسش بر انگیز می کنند .ناصر به سمیه گفت به نظر می رسد رابطه ی خوبی میان رییس شرکت و معاون شرکت وجود نداشته باشد .با آنکه در این خصوص در شرکت حرفی زده نشده بود .ناصر با خود به این نتیجه رسید روی یک کرم پوستی که درباره اش خیلی حرف زده اند و سرو صدا به پا کرده اند اختلاف نظر وجود دارد .

بعد معلوم شد که هم ناصر و هم سمیه هر دو درست می پنداشتند .چند روز بعد رییس شرکت خبر ناخوشایند را پخش کرد .اما دلایلش کاملا چیز دیگه ای بود .نه سمیه و نه ناصر هی کدام تعجب نکردند .گرچه آنها روی داده های متفاوتی کارکرده بودند هر دو به نتیجه واحدی دست یافته بودند.

در حالی که حسی ها به جزییات نوجه دارند و به این مهم بها می دهند که دربرابرشان چه چیزی قرار دارد شمی ها به جزییات توجه ندارند .آنها به تصویر بزرگ می اندیشند .یک حسی و یک شمی ممکن است حادثه مشابهی را بببینند اما برداشتشان از آن کاملا تفاوت است .

روش حسی ها با روش شمی ها بسیار متفاوت است برای مثال یک شمی به حس جهت یابی خود اعتماد می کند و کمتر از نقشه راهنما استفاده می کند .او بدون خواندن دستور العمل دستگاه تهویه هوارا به به کار می اندازد .اما یک حسی از روش عملی تری استفاده می کند.

در اولین سالگرد ازدواجشان علی به شیما یک دستگاه باربیکیو گریل گازی داد دفترچه ی راهنمای همراه حوای ده صفحه مفصل درباره چگونگی سوار کردن این دستگاه بود .شیما که یک شمی به تمام معنا بود بااین ذهنیت که علی الاصول کدام یک از بخش های دستگاه باید به کدام بخش دیگر وصل شود شروع به سوار کردن دستگاه کرد .دوساعت بعد وقتی کارش تمام شد دستگاهی که درست شده بود بیش از یک اجاق گاز گریل به یک دوچرخه شباهت داشت .از آ« گذشته مشتی لوازم و قطعات اجاق گاز گریل اصولا زیادی آمده بود و او نمی دانست که این قطعات را باید به کجا ببندد یک ساعتی طول کشید که علی دستگاه را دوباره باز کرد آن را طبق دفترچه راهنما روی هم سوار کرد.

جزئی نگر و تفاوت حسی و شهودی

حسی ها از ظرفیت بالایی برای لذت بردن از زمان اکنون برخوردارند.اغلب اوقات آنها به آنچه هست راضی هستند .از سوی دیگر شمی ها آینده را پیش بینی می کنند و برای تغییر آمادگی دارند.

حسی ها عاشق قدم زدن در دل طبیعت است او بوی درخت ها ولمس نسیم را با صورت خود دوست دارد .آسمان آبی در معرض برگ های سبز درختان به تاو احساس خاصی می دهد .حسی ها وشمی ها هردو در سازمان ها نقش مهمی را ایفا می کنند .شمی ها طبیعتا امکانات و احتمالات توجه دارند اما حسی ها به واقعیت ها وآنچه وجود دارد توجه می کنند.این دو تیپ شخصیتی به موضوعات کاملا متفاوتی توجه دارند. حسسی ها و شمی ها دنیا را به طرز متفاوتی نگاه می کنند و اغلب نمی توانند ارزش دیدگاه و نقطه نظر های یکدیگر را درک کنند.

کسی که یک شمی به تمام معنا است می گوید (من اهل ایده و نظر هستم .کاری برای من لذت بخش تر از این نیست که با مساله و مشکلی سرو کله بزنم و برای آن راه حلی پیدا کنم .اشکال شرکتی که من در آن کار می کنم این است که هیچ یک از کارکنان آن و بخصوص رییس شرکت نظر و دیدگاهی ندارد.)

کلام آخر

به شما توصیه میکنم حتما درس اول محصول آموزش شخصیت شناسی را که به صورت رایگان روی سایت قرار داده شده است را ببینید منتظر شنیدن نظرات شما در بخش نظرات هستم…