سه ماه پیش برای خرید کفش به بازار مراجعه کردم چون ظهر بود تقریبا اکثر مغازه های بازار بسته بودند کمی معتل شدم تا مغازه کم کم سر کارشان آمدند. کمی در بازار چرخیدم و کفشها را نگاه کردم تا اینکه جلوی یکی از مغازه های وسط بازار ، کفشی توجه ام را جلب کرد. یک به یک به کفشهای آن مغازه نگاه کردم. با خودم گفتم که کفش هایش خوب است.
من کفشی میخاستم که شبیه به کفشهای قبلی ام باشد که بتوانم هم با شلوار کتا بپوشم هم با کت و شلوار. فروشنده مردی میانسال بود. از آن فروشندگانی که اگر کمی با او صحبت میکردم شروع میکرد به ناله کردن در مورد اوضاع بازار. و این ناله کردن ها برای من به عنوان مشتری گره ای از مشکلاتم حل نمیکرد.
مشخص بود که این شخص با فروشندگی کفش آشنایی نداشت. صادقانه بگویم من هم زمانی که به مغازه ها مراجعه میکنم چون کار خودم و تخصصم بازاریابی و فروش است به شدت سخت گیرانه برخورد میکنم. سعی میکنم که با کوچکترین خطایی از فروشنده ناراحت شوم. و همه ی اینها را حق خودم به عنوان یک مشتری میدانم. زمانی که اینگونه رفتار میکنم ناخودآگاه هنگامی که مشتری به من مراجعه کرد تمام تلاشم را میکنم که مشتری را راضی کنم
یکی از کفشهای آن فروشنده را به پا کردم. همیشه در فروشندگی کفش به مشتری بگویید که کمی با کفشها را برود تا جلوی خیلی از نارضایتی بعد از خرید گرفته شود. کفش راحت نبود اصلا راحت نبود و از طرفی به شدت کفی اش محکم بود. زمانی که راه میرفتم احساس میکردم هر لحظه میخاهد از پایم دربیاید. به فروشنده گفتم که این کفش مناسب من نیست در آن احساس راحتی نمیکنم. او که فقط هدفش این بود که بفروشد ( و نگاهی به آینده و خریدهای بعدی نداشت) به من گفت خب مدلهای دیگر را انتخاب کن. گفتم من بقیه کفشهای شما را دیده ام از این مدل خوشم آمد که این هم اینطور از آب در آمد. او که اصلا با فروشندگی کفش آشنا نبود به من گفت که ما همه مدل کفشی داریم. در صورتی که مجموعا در مغازه اش ۱۰۰ مدل کفش مردانه ام نبود.
سرانجام من به عنوان مشتری از او معذرت خواهی کردم و از مغازه بیرون آمدم.
اگر با فروشندگی کفش آشنا شویم
- حداقل مثل این فروشنده بالایی نخواهید شد
- فروشتان بیشتر میشود
- کمتر نه میشنوید
باهم اشتباهات آن شخص را در فروشندگی کفش مرور میکنیم که خودمان آن اشتباهات را دیگر تکرار نکنیم
اول همیشه در فروشندگی کفش از مشتری سوال بپرسید
اتفاقی که در کفش فروشی ها میوفتد این است که مشتری خیلی از کفشهایی که مطابق با سلیقه اش است را در مغازه شما نمیبیند. برای جلوگیری از این مشکل از مشتری سوال بپرسید که چه مدل کفشی میخاهد. دقیقا متوجه شوید که نیازش چیست و بعد به او پیشنهاد کفش دهید
سوال پرسیدن اجازه میدهد تا مشتری کفشهای شما را ببیند
احساس مشتری در فروشندگی کفش تعیین کننده است
برایان تریسی یک جمله معروف دارد که میگوید
افراد احساسی خرید میکنند و منطقی توجیه میکنند
پس لازم است که از همان ابتدا تا زمان خارج شدن مشتری از مغازه (حتی اگر از شما نخریده باشد) با او مثل اعضای خانواده خودتان رفتار کنید البته بسیار محترمانه
مشتری اگر به شما حس خوبی نداشته باشد از شما نمیخرد
در فروشندگی کفش مشتری باید خودش بخرد
مشتری اگر فقط کمی حس کند شما قصد دارید چیزی به او بفروشید تمام تلاشش را میکند که از شما نخرد! باید شما یک مشاور دلسوز باشید و مشتری این حس را داشته باشد که خودش در حال خرید کردن است
سعی نکنید نظر خود را در انتخب کفش به مشتری غالب کنید
امیدوارم از خواندن این مقاله لذت برده باشید
