به چه کسی احساسی میگویند؟

زمانی که صحبت از احساسی بودن میشود

افراد فکر میکنند که به فردی احساسی میگویند که تصمیم گیری هایش بدون منطق است.

از روی احساس تصمیم گرفتن به معنی منطقی نبودن نیست. هر دو تصمیم گیری کاملا منطقی هستند.

تفاوت فقط در ملاک های تصمیم گیری است.

افراد احساسی سعی دارند تصمیم گیری شان به نحوی باشد که با ارزشهایشان در تضاد نباشد.

symbols emotions

یک فرد احساسی حتی اگر در شرایطی باشد که به یک نفر به شدت نیاز داشته باشد.

و کار راحتر این باشد که او از فرد دیگری که دل خوشی ازش ندارد درخواست کند،

باز هم به ارزشهای خود روچوع میکند و ترجیح میدهد که کار سختتر را انجام دهد

اما از آن فرد خاص درخواست نکند.

 

فقط تفاوت در ملاک تصمیم گیری است

افراد احساسی برای انسانهای دیگر به شدت ارزش قائل هستند.

حتی در بعضی از تیپهای شخصیتی آن قدر این احساسی یودن پر رنگ است

که گاهی نیازهای خودشان را به خاطر دیگران از یاد میبرند.

احساسی بودن ربطی به جنسیت ندارد

یک اشتباه بسیار مهلک در مسیر شخصیت شناسی این است

که تصور کنید که یک فرد احساسی قطعا  زن است و یک فرد منطقی قطعا مرد است.

این دیدگاه به شدت غلط به خصوص در جامعه  ی ما میتواند بسیار مهلک باشد

من مردان زیادی را میشناسم که احساسی هستند. نمونه اش پدر من.

و خیلی از دوستانم احساسی هستند.

 

در داستان زیر شما با یک فرد احساسی آشنا میشوید. و متوجه میشوید

که یک فرد احساسی چه ویژگی هایی دارد.

 

همه با هم صحبت میکنن. همه کارمندان کار را رها کرده،

از اتاقهایشان خارج شده اند و در راهرو ایستاده اند. رنگ از رخشان پریده.

شوکه هستند. ساعت ۸:۳۰ دقیقه صبح است و ایمان هنوز نرسیده. یکی از خانمها گوشه ای از سالن ایستاده

و پشت دستش را بر دهانش گذاشته و به زمین خیره شده.

هرکدام به همکارشان که کنارش ایستاده میگوید: تو بهش بگو!

هیچ کس زیر بار اینکه این مصیبت را به مدیرشان بگویند

نمیروند. همه میدانند که او چه قدر مادرش را دوست داشت.

و چه رابطه عمیق احساسی با او داشت. صبح امروز از بیمارستان به محل کار ایمان تلفن میکنند.

و به منشی اش، خبر فوت مادر ایمان را میدهند.

در راهرو را باز میشود. یک لحظه تمام سرها به سمت در بر میگردد.

ایمان از راه میرسد. از اینکه کارکنان بخش منابع انسانی در راهرو ایستاده اند تعجب میکند.

ایمان یک فرد احساسی است. او مدیر منابع انسانی یک شرکت است. ۳۳ سال سن دارد.

و فارغ تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه آزاد اسلامی است.

رشته تحصیلی او در دانشگاه جامعه شناسی بوده است.

ایمان بسیار مهربان است. همدلی در رفتار او هویداست

و او به این رفتارش افتخار میکند هنگامی که قصد دارد کاری را انجام دهد

اول به این توجه میکند که به آن موقعیت چه احساسی دارد.

تصمیم گیری های ایمان بر اساس بر اساس ارزشهایی است که به آنها پایبند است.

 

او برای مردم و افراد ارزش زیادی قائل است.

علاقه ای به درگیری و بحث ندارد. ترجیح میدهد با افراد درصلح باشد.

در کارش به شدت پیگیر است و گاهی آنقدر به نیاز کارمندانش توجه میکند

که نیاز های خودش را نادیده میگیرد. هنگامی که از او قدردانی میشود

او به شدت خوشحال میشود و انگیزه مضاعف برای کار کردن پیدا میکند.

 

یکی از کارمندان بخش منابع انسای درباره او میگوید:

او به ما توجه میکند و رفتار همدلانه دارد. هنگامی که با ما صحبت میکند

از خانواده مان هم میپرسد. اگر مشکلی داشته باشیم پیگیر میشود تا این مشکل رفع شود

او همه ما را به اسم کوچک صدا میزند چیزی که من از کمتر مدیری دیده ام.

اما در بعضی مواقع کمی حساس است و موضوعات را شخصی برداشت میکند.

 

ایمان از کارکنان بخش میپرسد چرا اینجا ایستاده اید.

هیچکس صحبت نمیکند. بار دیگه میگوید: چیزی شده؟ مشکلی پیش اومده؟

باز هم همه ساکتن. هیچ کس با ایمان چشم تو چشم نمیشود

تا اینکه منشی اش به او نزدیک میشود. با من و من کردن بالاخره میگوید:

صبح از بیمارستان تماس گرفتن و گفتن حال مادرتان بد شده.

چشمان ایمان گرد شده و در حالی که یکی از دستانش روی دسته در است.

در دست دیگرش کیفش است به منشی اش خیره شده. رو به همکارانش میکند

همه سرشان را باهم پایین می اندازند. ایمان میفهمد که موضوع چیست.

فریاد میزند: وای. کیفش را روی زمین می اندازد درو باز میکند و به سمت بیرون راه پله میدود.

بغض کارکنان میترکد.

 

۲ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست